هیچستان

... زیر این طاق کبود ، یکی بود یکی نبود

هیچستان

... زیر این طاق کبود ، یکی بود یکی نبود

پوچ شدم

دقیقا همون لحظه که فکر می کنی همه چیز خوب شده...

زخمای قدیمی سر باز می کنن...

تازه داشتم خوب می شدم که دوباره یه حس کهنه اومد سراغم

پوچ شدم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد