هیچستان

... زیر این طاق کبود ، یکی بود یکی نبود

هیچستان

... زیر این طاق کبود ، یکی بود یکی نبود

فرسودگی

احساس فرسودگی می کنم

خیلی ملموس دارم تحلیل رفتنم رو میبینم

توی چند ماه گذشته ، دقیقا از تیر همین امسال به بعد

زندگی واسم اندازه چند سال گذشته

دارم میبینم که جسم و روحم چقدر عوض شده

.

.

.

فقط خدا خدا می کنم که بعد از این همه سختی

خبرای خوبی تو راه باشه

اونم بزودی...

آخرین انسان روی کره زمین

دل نبستم به هیچ چیز و هیچکس

آماده ام

اما انگار هنوز کار ناتموم دارم

میترسم ، از عاقبتش

میترسم که تمومش کنم

نمی خوام یه عمر زحمتم به باد بره و بد تموم بشه

میترسم که تمومش کنم


شدم مثل کسی که تک و تنها

بین خرابه های یه شهر گمشده

قدم میزنه...

شاید، آخرین انسان روی کره زمین