هیچستان

... زیر این طاق کبود ، یکی بود یکی نبود

هیچستان

... زیر این طاق کبود ، یکی بود یکی نبود

آخرین انسان روی کره زمین

دل نبستم به هیچ چیز و هیچکس

آماده ام

اما انگار هنوز کار ناتموم دارم

میترسم ، از عاقبتش

میترسم که تمومش کنم

نمی خوام یه عمر زحمتم به باد بره و بد تموم بشه

میترسم که تمومش کنم


شدم مثل کسی که تک و تنها

بین خرابه های یه شهر گمشده

قدم میزنه...

شاید، آخرین انسان روی کره زمین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد