در آن غروب پـــــــاییزی ، در آن سرمــــــــــــای عالم سوز
پشیمانم که لب وا کردم و گفتم حدیث عشق را افسوس
وفا کردم ، جفا کردی و حالا خسته ام خسته
من بیدل در ایــن برزخ و لب هــایم فرو بسته