هیچستان

... زیر این طاق کبود ، یکی بود یکی نبود

هیچستان

... زیر این طاق کبود ، یکی بود یکی نبود

جمعه


وقتی که جمعه آسمان سرخ رنگ می شودیاد گذشته می کنم و دلم تنگ می شود
آتـــش بــــس عقــل و دلــم رو به زوال استصلـح از مـیــان می رود و جنگ می شود
می لــــــــرزم از سرمــــایِ آوارِ خــــــاطــراتوقتی زمـان نمی گذرد ، سنگ می شود
افســوس کـــه ایـــــن سنگ ســرد و سختعمـــریسـت نصیب پــــای لنگ می شود

93/6/7

نظرات 1 + ارسال نظر
mehrab kamali 9 شهریور 1393 ساعت 22:28 http://www.mehrabkamali.blogsky.com

آفرییییییییییییییییییییییییین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد