هیچستان

... زیر این طاق کبود ، یکی بود یکی نبود

هیچستان

... زیر این طاق کبود ، یکی بود یکی نبود

یک روز

از خواب بیدار میشویم یک روز !

می بینیم همه اینا خواب بوده ... یک کابوسه دلهره آور

نمی دانم کِی ، کجا

اما یک روز ، یک روزی که عرق سرد روی پیشانیمان نشسته از خواب بیدار میشویم .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد